نماز جمعه
به این جهت نماز جمعه را جمعه نام نهادهاند که مردم برای ادای آن اجتماع میکنند، یا بدان جهت که در آن روز خیر و برکت جمع است. نماز جمعه بزرگترین نماز و روز جمعه بزرگترین روز است، چون پیامبر گفته است:
«خَیرُ یَوْمٍ طَلَعَت فیهِ الشَّمسُ یَومُ الـجُمُعَةِ. فیهِ خُلِقَ آدَمُ وَفیهِ أُدخِلَ الـجَنَّـةَ وَفیهِ خَرَجَ مِنها وَلا تَقوُمُ الساّعَةُ إِلَّا یَومَ الـجُمُعَةِ».
«بهترین روزی که خورشید در آن طلوع کرده است روز جمعه میباشد. در آن روز حضرت آدم آفریده شد، و در آن روز به بهشت آورده شد، و در آن روز از بهشت اخراج گردید، و روز رستاخیز نیز بر پای نمیشود مگر در روز جمعه».
(به روایت مسلم و ابوداود و نسائی و ترمذی که آن را تصحیح کرده است).
حکم نماز جمعه
نماز جمعه به دلیل قرآن کریم و سنت نبوی و اجماع امت اسلامی واجب است خداوند فرموده است:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٩﴾ [الجمعة: 9].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید هرگاه در روز جمعه ندای نماز در داده شد برای یاد خدا نماز جمعه بشتابید و داد و ستد را رها کنید، این (رفتنتان برای نماز جمعه) برای شما بهتر و سودمندتر است اگر بدانید».
و پیامبر گفته است:
«لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ آمُرَ رَجُلا یُصَلِّی بِالنَّاسِ ، ثُمَّ أُحَرِّقُ عَلَى رِجَالٍ یَتَخَلَّفُونَ عَنِ الـْجُمُعَةِ بُیُوتَهُمْ». (أخرجه مسلم فی صحیحه).
«تصمیم داشتم که مردی را تعیین کنم تا برای مردم امامت کند سپس خود بروم و خانه کسانی را که از نماز جمعه تخلف کردهاند بسوزانم».
و در روایت دیگری آمده است:
«لَیَنتَهِیَنَّ أَقْوامٌ عَنْ وَدْعِهِمُ الـجُمُعَةَ أَو لَیَخْتِمَنَّ اللهُ عَلی قُلوبِهِمْ ثُمَّ لَیَکُونُنَّ مِنَ الغافِلینَ». (أخرجه مسلم و غیره).
«کسانی که نماز جمعه را ترک میکنند اگر از آن عمل دست نکشند و به نماز جمعه نروند خداوند قلبشان را مهر میکند و هدایت به دلشان راه نمییابد سپس از زمره غافلان و ناآگاهان خواهند شد».
و در روایت دیگری آمده است:
«رَواحُ الـجُمُعَةِ واجِبٌ عَلی کُلَّ مُحتَلِمٍ». (أخرجه النسائی بإسناد صحیح).
«رفتن به نماز جمعه بر هر مسلمانی که بالغ شده باشد واجب است».
و در حدیث است که:
«مَن تَرَکَ ثَلاثَ جُمَعٍ تَهاوُناً طَبَعَ اللهِ عَلی قَلْبِهِ» (رواه أبوداود والترمذی).
«هرکس سه نماز جمعه را از روی سهل انگاری ترک کند خداوند بر قلب وی مهر میزند (که حق به آن راه ندارد)».
ابن المنذر اجماع امت را بر فرض عین بودن نماز جمعه حکایت کرده است. و ابن العربی گفته است: به اجماع امت نماز جمعه فرض است.
شرایط وجوب نماز جمعه
شرایط وجوب نماز جمعه هفت چیز است:
مسلمان بودن چون قبلا گفته شد که نماز بر مسلمان واجب است.
حریت و آزادگی.
بلوغ.
داشتن عقل.
ذکورت و مرد بودن.
تندرست بودن. چون پیامبر گفته است:
«اَلـجُمُعَةُ واجِبَةٌ عَلی کُلِّ مُسلِمٍ إِلَّا عَلی أَرْبَعَةٍ: عَبْدٍ مَمْلُوکٍ، وَامرَأَةٍ، وَصَبِیٍّ، وَمَریضٍ». (رواه أبو داود).
«نماز جمعه بر هر فرد مسلمانی واجب است جز بر چهار نفر: برده مملوک، زن، کودک، و بیمار».
و اما به آن جهت بر دیوانه واجب نیست چون مکلف نمیباشد. و بر بیمار قیاس میشود کسی که برهنه است و لباس و پوشش عورت ندارد، و کسی که از ظالمان و پیروان آنان میترسد، و کسی که بیماری اسهال دارد و قادر به نگه داشتن خود نیست، و اگر کسی جنازه ای داشته باشد و نگران منفجر شدن یا بوی گرفتن آن باشد برای دفن آن ترک جمعه جایز است و عذرش مقبول میباشد و باید برای تدفین و تجهیز آن بکوشد.
مقیم بودن و غیر مسافر بودن که بر مسافر واجب نیست، چون از پیامبر نقل نشده است که در مسافرت نماز جمعه خوانده باشد.
و روایت شده است:
«لا جُمُعَةَ عَلی مُسافرٍ». (رواه البیهقی).
«بر مسافر نماز جمعه واجب نیست».
شرایط صحت نماز جمعه
برای صحت نماز جمعه علاوه بر شرایط صحت مطلق نماز سه شرط دیگر نیز در نظر گرفته شده است:
اول: نماز جمعه بر کسانی واجب است که در وطن خودشان مقیم باشند نه مسافر. و محل اقامت آنان فرق نمیکند که شهر یا روستا یا صحرائی باشد که بتوان بر آن وطن اطلاق کرد، و فرق نمیکند که ساختمانها سنگی یا گلی یا چوبی و یا امثال آنها باشند، به دلیل اینکه نقل نشده است که در زمان پیامبر و دوره خلفای راشدین در غیر این امکنه برگزار شده باشد.
دوم: لازم است که نماز جمعه به صورت جماع برگزار گردد. چون نقل نشده است که پیامبر ، خلفای راشدین و دیگران آن را به صورت انفرادی برگزار کرده باشند. و درباره تعداد افراد جماعت گفته شده که با چهار نفر که یکیشان امام باشد منعقد میگردد.
برخی گفتهاند: باید نمازگزاران تعدادی باشند که اجتماع آنها در آنجا اجتماع اهالی روستا به حساب آید و بتوانند در آنجا اقامت کنند و در بینشان داد و ستد و خرید و فروش واقع شود. و برخی گفتهاند: با سه نفر منعقد میشود. و مذهب صحیح و مشهور شافعیه آن است که برای انعقاد جمعه تعداد چهل نفر لازم است، و برای تایید آن به چند حدیث استناد شده است. از جمله حدیث جابر که گفت: «مَضَتِ السُّنَّـةُ أَنَّ کُلِّ أَرْبَعینَ فَما فَوقَها جُمُعَةً» (رواه البیهقی).
«سنت بر آن جاری است که برای چهل نفر و بیشتر نماز جمعه برپا میشود».
یک نفر صحابی میگوید که: سنت چنین جاری شده است به این معنی است که پیامبر گفته است.
و از جمله حدیث کعب بن مالک گفت: اولین کسی که در «بقیع خضمات» برایمان نماز جمعه بپای داشت اسعد بن زراره بود که تعدادمان چهل نفر بود. به تصحیح ابن حبان و بیهقی. و از جمله این که پیامبر در مدینه نماز جمعه را برگزار کرده است و از وی نقل نشده است که با کمتر از چهل نفر نماز جمعه خوانده باشد. و شرط چهل نفر آن است که همه مکلف به خواندن نماز جمعه باشند.
سوم: باید وقت نماز جمعه باقی مانده باشد، و وقت نماز جمعه همان وقت نماز ظهر است، چون انس گفته است: «کانَ النَّبِیُّ یُصَلِّی الـجُمُعَةَ حینَ تَزوُلُ الشَّمْسُ» (رواه البخاری).
«همواره پیامبر به هنگام زوال خورشید از خط استوا نماز جمعه را میخواند».
(به روایت مسلم سلمه بن الأکوع گفت):
«کُنّا نُصَلّی مَعَ رَسُولِ اللهِ الجُمُعَـةَ إِذا زالَتِ الشَّمْسُ».
«ما همراه پیامبر هنگام زوال خورشید نماز جمعه را میخواندیم».
چنانچه وقت تنگ باشد و نتوانند نماز جمعه را ادا کنند باید نماز ظهر بخوانند، و اگر در خروج وقت شک کنند نیز باید نماز ظهر بخوانند. چون بقای وقت نماز ظهر شرط صحت نماز جمعه است، پس لازم است که به صورت محقق بوجود وقت و بقای آن یقین داشته باشد و شک در آن کافی نیست.
فرایض نماز جمعه
فرایض نماز جمعه سه چیز است:
فرض اول: باید دو خطبه بر آن مقدم باشد که ا مام در بین آنها بنشیند. (در صحیح مسلم از جابر بن سمره آمده است):
«کانَ یَخْطُبُ خُطْبَتَینِ یَجْلِسُ بَینَهُما وَکانَ یَخْطُبُ قَائِماً».
«پیامبر همواره در نماز جمعه دو خطبه ایراد میکرد که در بین آنها مینشست و ایستاده خطبه را ایراد میفرمود».
و در روایتی آمده است:
«إِنَّهُ عَلَیهِ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ کانَ یَخْطُبُ خُطْبَتَینِ یَقْرَأُ القُرآنَ وَیُذَکِّرُ النّاسَ».
«او همواره دو خطبه ایراد میکرد که در آنها قرآن میخواند و مردم را متذکر میشد».
خطبه نماز جمعه پنج رکن دارد: حمد خدای تعالی، صلاة و سلام بر پیامبر ، وصیت و سفارش به تقوای الهی برای نمازگزاران، و دعا برای مؤمنان در خطبه دوم، و خواندن مقداری از قرآن که حداقل آن یک آیه کامل است، پس آیاتی از قبیل ﴿ثُمَّ نَظَرَ ٢١﴾ کافی نیست.
خطبه نماز جمعه هفت شرط دارد: فرا رسیدن وقت نماز جمعه، پس نباید پیش از وقت نماز باشد. و تقدم هر دو خطبه بر نماز، و ایستادن در هر دو خطبه با وجود قدرت بر آن، و نشستن بین دو خطبه به اندازه یک طمانینه در نماز، و پاکی از بیوضویی (بزرگ و کوچک)، و پاکی از ناپاکی تن و لباس و محل، و ستر عورت با لباس پاک، و بلندی صدا به اندازه ای که چهل نفر که جمعه به آنان منعقد میشود بشنوند.
فرض دوم: باید نماز جمعه دو رکعت خوانده شود. چون عمر بن خطاب گفت:
«اَلـجُمُعَةُ رَکعَتانِ تَمامٌ وَلَیسَ بِقَصرٍ عَلی لِسانِ مُحَمَّدٍ ».
«نماز جمعه دو رکعت کامل است بدون قصر و شکستگی و این بر زبان پیامبر جاری شده است».
فرض سوم: نماز باید به صورت جماعت برگزار گردد و دلیل آن قبلا بیان شد.
هیأت نماز جمعه (سنتهای آن)
برای کسی که نماز جمعه میخواند چهار چیز سنت است:
اول: غسل جمعه. چون پیامبر گفته است:
«إِذا أَتی أَحدُکُمْ الـجُمُعَةَ فَلیَغْتَسِلْ». (رواه الشیخان).
«هرگاه یکی از شما خواست که به نماز جمعه برود غسل کند».
دوم: پاک کردن بدن از چرکهایی که سبب ایجاد بوی بد میشوند، چون هدف از غسل نیز این است پس تنها ریختن آب بر بدن کافی نیست. اما شافعی گفته است: «هرکس جامه خود را پاکیزه نگاه دارد اندوهش کم خواهد شد و هرکس خوش بو باشد خردش فزونی یابد».
سوم: پوشیدن لباس نیکو و آراسته و خود را خوشبو کردن و استعمال مواد خوشبو. چون پیامبر گفته است:
«مَن اِغتَسَلَ یَومَ الجُمُعَةِ وَلَبِسَ مِن أَحْسَنِ ثِیابِهِ وَمَسَّ مِن طِیبِ بَیتِهِ -إِن کانَ عِندَهُ- ثُمَّ أَتَی الجُمُعَةَ فَلَمْ یَتَخَطَّ أَعْناقَ النّاسِ ثُمَّ صَلّی ما کُتِبَ لَهُ ثُمَّ أَنْصَتَ إِذا خَرَجَ الإِمامُ حَتّی یَفرُغَ مِن صَلاتِهِ کانَتْ کَفاّرَةً لِما بَینَهُما وَبَینَ جُمُعَتِهِ التَّی قَبْلَها». (رواه ابن حبان فی صحیحه).
«هرکس روز جمعه غسل کند و نیکوترین لباسش را بپوشد و مواد خوشبوی خانهاش را استعمال کند -اگر داشته باشد- سپس به نماز جمعه رود به مزاحم مردم نشود و آنها را لگدمال نکند، سپس فریضه نمازش را بجای آرد، و چون امام برای ادای نماز بیرون آید او سکوت اختیار کند، و گوش فرا دهد تا اینکه نمازش به پایان رسد، این اعمال او کفاره گناهان (صغیره) ما بین این هفته و هفته قبلی او خواهد شد».
لباس سفید برای روز جمعه بهتر است، چون پیامبر گفته است:
«إِلبِسُوا مِن ثِیابِکُمْ البَیاضَ فَإِنَّها مِن خَیرِ ثِیابِکُم وَکَفِّنُوا فیها مَوْتاکُم».
«جامهای سفید خود را بپوشید چون جامههای سفید بهترین لباس شما است و مردگان خود را در لباس و جامه سفید کفن کنید».
چهارم: گرفتن ناخن و ازاله و برطرف کردن مویی که ازاله آن مستحب باشد، چون این عمل برابر فطرت سلیم است و جزو سنت است.
مراعات سکوت و گوش فرا دادن به خطبه نماز جمعه و اختلاف در آن
درباره سخن گفتن به هنگام ایراد خطبه اختلاف کردهاند. امام شافعی تصریح دارد به این که: سخن گفتن در هنگام ایراد خطبه حرام است. و امام مالک و امام ابوحنیفه و امام احمد بنا به ارجح روایتین از او بر این قول هستند. چون خداوند میفرماید:
﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ﴾ [الأعراف: 204].
«هرگاه قرآن خوانده شد به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید».
بیشتر مفسرین گفتهاند که: این آیه مربوط به خطبه نماز جمعه است. و به این جهت خطبه نماز جمعه قرآن نامیده شده است که مشتمل بر قرآن است، و چون پیامبر گفته است:
«إِذا قُلْتَ لِصاحِبِکَ یَومَ الـجُمُعَةِ وَالإِمامُ یَخْطُبُ: أَنْصِت فَقَد لَغَوْتَ». (رواه الجماعة إلا ابن ماجه).
«هرگاه در روز جمعه هنگام ایراد خطبه به رفیق و بغل دستی خود گفتی: خاموش باش تو نیز سخن بیهوده و لغو گفتهای».
کلمه «لغو» در حدیث به معنی ارتکاب گناه است، چون خداوند میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ ٣﴾ [المؤمنون: 3].
«و آنانکه از لغو و گناه روی گردانند».
و مذهب جدید شافعی بر این است که: سخن گفتن در وقت خطبه حرام نیست، و سکوت و گوش فرا دادن سنت است، چون شیخین روایت کردهاند که: «به هنگام ایراد خطبه نماز جمعه از طرف عمر بن خطاب، عثمان بن عفان وارد مسجد شد، عمر گفت: چه شده است مردانی را که بعد از ندای نماز جمعه وارد میشوند و تاخیر میکنند؟ عثمان گفت: ای امیر مؤمنان بعد از شنیدن اذان و ندای نماز تنها مشغول گرفتن وضو بودهام». روایت شده است که پیامبر در روز جمعه مشغول ایراد خطبه بود که مردی وارد مسجد شد و سوال کرد: چه موقع قیامت میآید؟ مردم به وی اشاره کردند که خاموش باشد و او ساکت نشد و سخن خویش را تکرار کرد و پیامبر بعد از بار دوم به وی گفت:
«وَیْحَکَ مَا اعدَدتَ لَها؟ قالَ: حُبَّ اللهِ وَرَسُولِهِ، فَقالَ: إِنَّکَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ». (رواه البیهقی بإسناد صحیح).
«وای بر تو برای قیامت چه چیزی تهیه دیدهای؟ گفت: مهر خدا و رسول خدا. پیامبر گفت: به حقیقت تو با کسی خواهی بود که دوستش داری».
دلیل این که سخن گفتن حرام نیست، این است که عثمان در جواب عمر سخن گفت، و پیامبر سوال آن مرد را انکار نکرد، اگر سخن گفتن حرام بود پیامبر آن را انکار میکرد.
و این اختلاف در ارتباط با حرف زدن و سخن گفتنی است که غرض و هدف مهم فوری به آن تعلق نگیرد، وإلا چنین سخنی نه تنها حرام نیست بلکه واجب است، مانند ارشاد و راهنمایی کوری که نزدیک است در چاه افتد، یا کژدمی ببیند که بر لباس انسانی راه میرود و او را از آن آگاه کند، یا ستمگری را ببیند که مردی را دنبال میکند و او آن مرد را آگاه سازد، یا امر به معروف و نهی از منکر کند.
جایز بودن نماز خواندن در حین ایراد خطبه
درباره کسی که در حین ایراد خطبه وارد مسجد میشود و اینکه آیا میتواند دو رکعت تحیة المسجد را بخواند یا خیر؟ اختلاف کردهاند. برخی گفتهاند: نباید آنها را بخواند، و این نظر از ابن عمر و عثمان و علی روایت شده، و نیز به این دلیل که به سکوت و گوش فرا دادن به خطبه امر شده است. و احادیثی را که در داستان «سلیک» آمده است تاویل کردهاند به این که سلیک عریان و برهنه بود، پیامبر به وی امر کرد که برخیزد تا مردم او را ببینند و به وی احسان و صدقه کنند و چیزی به وی بدهند.
امام شافعی و احمد و اسحاق و فقهای محدث گفتهاند که: مستحب است چنین شخصی دو رکعت تحیة المسجد را کوتاه بخواند پیش از آن که بنشیند. و به سخن پیامبر به سلیک استدلال کردهاند که سلیک وقتی وارد مسجد شد پیامبر مشغول ایراد خطبه بود و او نشست، پیامبر به وی گفت: ای فلانی آیا نماز خواندی؟ (مراد تحیة المسجد است) گفت: خیر، گفت: برخیز و نماز را بخوان.
و در روایت آمده است: برخیز دو رکعت بخوان. و در روایت دیگری آمده است: دو رکعت بخوان. و در روایت دیگری آمده است: «هرگاه یکی از شما روز جمعه برای نماز به مسجد آمد در حالیکه امام بیرون آمده بود (مشغول خطبه بود) دو رکعت نماز بگزارد». و در روایت دیگری آمده است: «و امام خطبه میخواند او دو رکعت بخواند و سریع کوتاه بخواند». همه این روایتها در صحیح مسلم آمده است و صریحند در مستحب بودن تحیة المسجد، و اما این که بعضی تاویل کردهاند که پیامبر به آن جهت به سیلک گفت: برخیز که مردم او را ببینند و بر وی صدقه کنند، این تاویل باطل است، چون پیامبر به صراحت گفته است:
«إذَا جَاءَ أَحَدُکُمْ یَوْمَ الـْجُمُعَةِ وَالإِمَامُ یَخْطُبُ فَلْیَرْکَعْ رَکْعَتَیْنِ وَلْیَتَجَوَّزْ فِیهِمَا».
«هرگاه یکی از شما روز جمعه به مسجد آمد و امام مشغول خطبه بود او سریع و کوتاه دو رکعت را بخواند».
این نص صریح است و تاویل بردار نیست و مخالفت با آن صحیح نمیباشد. و این مربوط به کسی است که در حین خطبه وارد میشود، و اما کسی که در مسجد است جایز نیست نماز را آغاز کند، و اگر در نماز باشد و امام وارد شود باید نمازش را کوتاه کند. این را ماوردی و ابوحامد غزالی گفتهاند.
سوره کهف و قرائت آن در روز یا شب جمعه سنت است که در روز یا شب جمعه سوره کهف را خواند، اما در روز جمعه چون پیامبر گفته است:
«مَن قَرَأَ سُورَةَ الکَهفِ فی یَومِ الـجُمُعَةِ أَضاءَ لَهُ مِنَ الُّنورِ ما بَیْنَ الجُمُعَتَینِ». (رواه الحاکم والبیهقی).
«هرکس در روز جمعه سوره کهف را بخواند آن قدر نور بهره او خواهد بود که مابین دو جمعه را برایش روشن میکند».
واجب است قرائت سوره کهف به گونهای باشد که مزاحم عبادت دیگران نشود، و اوقات دیگران را در حین عبادت مشوش نکند، وإلا حرام است. چون پیامبر گفته است:
«أَلَا إِنَّ کُلَّـکُم مُناجٍ رَبَّهُ فَلا یُؤْذِیَـنَّ بَعْضُکُم بَعْضاً وَلَا یَجْهَرْ بَعضُکُمْ عَلی بَعْضٍ بِالقَراءَةِ».
«آگاه باشید که در مسجد همه شما با خدای خود مشغول مناجات هستید پس بعضی از شما بعضی دیگر را اذیت و آزار نکنند و بعضی از شما قرائت را بر بعضی دیگر آشکار نکنند».
بهترین وقت برای قرائت سوره کهف در روز جمعه بعد از نماز صبح است، به جهت این که اول روز جهت دریافتن خیر سرعت و شتاب کند، و اما آنچه که بسیاری از قاریان قرآن در مساجد انجام میدهند و قرائت را به گونهای میخوانند که وقت را بر نمازگزاران مشوش میکنند حرام است. همان گونه که پیشوایان بزرگ تحقیق کردهاند همه اینها از جمله بدعتهای زشت و ناپسند است که شارع حکیم ما را از آنها برحذر داشته است. خداوند ما و مسلمانان را از آن به دور دارد.
ساعت و زمان اجابت دعا و پذیرش آن در روز جمعه
سنت است که در شب و روز جمعه دعای بسیار کرد. اما در روز جمعه برای این که امید است دعا کردن با ساعت و زمان اجابت دعا مصادف شود. صاحب «روضة» گفته است: درباره ساعت اجابت دعا در صحیح مسلم به ثبوت رسیده که پیامبر گفته است: «این زمان از وقتی است که امام در بین خطبهها مینشیند تا پایان نماز جمعه». این وقت لحظهای لطیف و پاک است که پیامبر با دست اشاره به اندک بودن آن کرد. و اما در شب جمعه به دلیل شافعی که گفته است: به من رسیده است که دعای شب جمعه قبول است.
صلوات و درود بر پیامبر در روز و شب جمعه
فرستادن صلاة و سلام بر پیامبر در شب و روز جمعه سنت است به دلیل این خبر: «إِنَّ أَفْضَلَ أَیاّمِکُمْ یَومَ الـجُمُعَـةِ فَأَکْثِروُا عَلَیِّ مِنَ الصَّلاةِ فیهِ فَإِنَّ صَلاتَکُمْ مَعرُوضَةٌ عَلَیَّ».
«به حقیقت بهترین روز شما روز جمعه است پس در آن روز فراوان بر من صلوات بفرستید چون صلوات شما را بر من عرضه میکنند».
و خبر: «أَکْثِروُا عَلَیَّ مِنَ الصَّلاةِ لَیْلَةَ الـجُمُعَـةِ وَیَوْمَ الجُمُعَةِ فَمَنْ صَلّی عَلَیَّ صَلاةً صَلِّی اللهُ عَلَیهِ بِها عَشْراً». «درشب و روز جمعه فراوان بر من صلوات و درود فرستید چون هرکس بر من صلواتی فرستد، خداوند در برابر آن ده صلوات (رحمت) بر وی میفرستد».
حرام بودن داد و ستد در وقت اذان و ندای نماز جمعه
وقتی که اذان و بانگ جمعه در وقت حضور خطیب گفته میشود و خطیب بر منبر نشسته، برای کسی که نماز جمعه بر وی واجب باشد هر نوع مشغولیت حرام است. چون خداوند میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَ﴾ [الجمعة: 10].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید هرگاه در روز جمعه ندای نماز جمعه سر داه شد به سوی ذکر خدا (نماز جمعه) بشتابید و بیع و داد وستدها را رها کنید».
حرام بودن بیع و خرید و فروش به موجب این نص است، و کارهای دیگر بر آن قیاس میشود، و این مشغولیت پیش از اذان نماز جمعه و بعد از زوال خورشید مکروه است چون وقت وجوب نماز جمعه فرا رسیده است.