ارکان نماز
در دو حالت ترک قبله در نماز جایز است
1- در حالت شدت خوف و رویارویی در صفوف جنگ با دشمن که در این حال جنگجویان هرگونه که ممکن باشد نماز خود را میخوانند سواره یا پیاده، روی به سوی قبله یا روی به غیر قبله، چون خداوند میفرماید:
﴿فَإِنۡ خِفۡتُمۡ فَرِجَالًا أَوۡ رُکۡبَانٗا﴾ [البقرة: 239].
«هرگاه خوف داشتید (و نگران حمله دشمن بودید) پیاده یا سواره (نمازتان را بخوانید)».
ابن عمر م این آیه را چنین تفسیر کرده است: این آیه مربوط است به نماز خوف. و نافع گفته است: گمان نمیکنم که ابن عمر چنین گوید، مگر اینکه آن را از پیامبر r شنیده باشد – یعنی این تفسیر ابن عمر بر مبنای شنیدن از پیامبر r بوده است. مالک آن را روایت کرده است. ماوردی گفت: امام شافعی این تفسیر را از ابن عمر م به روایت از پیامبر r روایت کرده است. چون ضرورت گاهی اقتضا میکند که نماز به غیر جهت قبله خوانده شود که در این حالت نه در وقت تکبیر تحریم و نیت آوردن و نه در غیر آن استقبال قبله لازم و واجب نیست اگر چه پیاده هم باشد. بغوی و غیر او چنین گفتهاند. و اعاده نماز لازم نیست و او حق ندارد که نمازش را از وقت آن به تاخیر اندازد، چون قرآن بر این دلالت دارد که هر نمازی در وقت معین خود خوانده شود:
﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ کَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ کِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا ١٠٣﴾ [النساء: 103].
«به راستی نماز بر مؤمنان فرض است که در وقت معین برگزار شود».
واجب است که به هر حال از فریاد و سر و صدا کردن اجتناب و پرهیز شود چون بدان نیازی نیست. نماز خوف همچنان که در جنگ با کفار جایز است در جنگ با یاغیان و متمردان و راهزنان و در جنگ به منظور دفاع از جان و آبرو و مال نیز جایز میباشد، و همچنین در حال فرار از سیل یا آتش سوزی که از آنها فرار چاره ای نباشد یا فرار از دست طلبکار برای بدهکاری که از پرداخت دین عاجز است و نمیتواند بر اعسار و تنگدستی خود اقامه دلیل و بینه کند یا در حال فرار از قصاص که امید عفو از اولیای مقتول داشته باشد نیز جایز است.
2- حالت دوم که ترک قبله در نماز جایز است نماز سنت در سفر میباشد خواه مسافر سواره یا پیاده باشد. اما برای سواره به دلیل اینکه ابن عمر م گفت:
«کانَ رَسُولُ اللهِ یُصَلِّی عَلی ظَهْرِ راحِلَتِهِ حَیْثُ تَوَجَّهَت بِهِ». (رواه الشیخان).
«پیامبر r در مسافرت بر پشت راحله و مرکب خود رو به هر جهت که میرفت نمازش را میخواند».
درروایت بخاری آمده است: «... او بر پشت مرکب رو به هر جهت که میرفت نماز میخواند». اما هرگاه که نماز فریضه میگذارد از مرکب خود پیاده میشد و رو به قبله آن را میخواند چون در حدیث جابر t آمده است:
«کانَ رَسُولُ اللهِ r یُصَلِّی عَلی راحِلَتِهِ حَیْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ، فَإِذا أَرادَ الفَرِیْضَةَ نَزَلَ فَاسْتَقبَلَ القِبْلَةَ». (رواه البخاری).
«پیامبر r سوار بر مرکب رو به هر طرفی که او را میبود نمازش (نماز سنت) را میگزارد و چون اراده گزاردن نماز فریضه میکرد پیاده میشد و رو به قبله نمازش را میگزارد».
چنانچه مسافر مکلف گردد که نماز سنت را هم رو به قبله بخواند این کار به ترک اوراد و نمازهای سنت یا ترک مصالح زندگی مردم میانجامد، و اینکه برای مسافر پیاده هم به قیاس بر مسافر سواره در نماز سنت ترک جایز است چون از لحاظ معنی و مفهوم مانند هم هستند، البته این جواز ترک قبله برای کسی است که توجه به قبله برایش ممکن نیست، ولی اگر توجه به قبله ممکن باشد بدین معنی که زمام مرکب را در اختیار داشته و مرکب مطیع و سهل القیاد باشد بر وی لازم است که رو به قبله نمازش را بگزارد. چون روایت شده که پیامبر r:
«کانِ إِذا سَافَرَ وَأَرادَ أَن یَتَطَوَّعَ اِستَقْبَلَ بِناقَتِهَ القِبْلَةَ وَکَبَّرَ وَصَلَّی حَیْثُ وَجَّهَ رِکابُهُ». (رواه أبوداود بإسناد حسن).
«هرگاه به سفر میرفت و میخواست نماز سنت بخواند روی شتر خود را به سوی قبله میکرد و تکبیر تحریم میگفت و نماز خود را میخواند و فرق نمیکرد روی رکابش به هر طرفی بود».
باید دانست که جهت مورد نظر مسافر (در نماز سنت) قبله او محسوب میگردد، پس اگر از جهت مورد نظر منحرف گشت نمازش باطل میشود. او باید برای رکوع و سجود خمیده شده سرش را فرود بیاورد که این انحناء و خمیده شدن برای سجود باید بیش از رکوع باشد تا بین آنها فرق باشد و این برای سوار است، ولی پیاده باید به رکوع برود و روی زمین سجده کند و میتواند تشهد را که چون قیام طول دارد در حال رفتن بخواند، و اما کسی که سوار بر کشتی و امثال آن باشد حق ندارد که قبله را ترک کند و به جهت غیر قبله نماز بخواند چون استقبال قبله در این حالت ممکن است.
قبلا گفتیم که: نماز شرعی مشتمل است بر ارکان و شرایط و ابعاض و هیئات که شرایط را ذکر کردیم و اینک ارکان نماز:
1- نیت و قصد و اراده قلبی برای ادای نماز، کلمه نیت در زبان عربی به معنی قصد است، و در اصطلاح شرع عبارت است از قصد کاری توأم با انجام عملی آن. محل نیت قلب است و نیت (مانند اینکه بگوید: نیت دارم که چنین کنم) یک عمل شرعی نیست و دلیل شرعی ندارد، پس اگر کسی به زبان نیت را تلفظ کند و قلبش غافل باشد این نیت کفایت نمیکند، و شرط نیت آنست که جزم و تصمیم قطعی به انجام عملی داشته باشد که میخواهد انجام دهد، و در نماز این تصمیم قطعی باید مقارن با گفتن «الله أکبر» (تکبیر تحریم) باشد و دلیل بر آن اینست که خداوند میفرماید:
﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ [البینة: 5].
«و امر نشدهاند مگر به اینکه خداوند را عبادت کنند و دین را خالصانه از آن خداوند بدانند».
ماوردی گفته است: اخلاص که در آیه آمده است به معنی نیت است، و خالصانه یعنی اینکه از روی تصمیم قلبی و نیت دین را از آن خدا بداند، و پیامبر r گفته است:
«إِنَّماَ الأَعْمالُ بِالنِّیَّاتِ».
«به حقیقت آنچه به کارها ارزش میبخشد قصد و نیت و آگاهانه انجام دادن آن است».
و امت اسلامی اجماع کرده است بر اینکه نیت در نماز معتبر است. پس هرگاه کسی بخواهد نماز فرض بخواند باید قصد و تصمیم برگزاری و انجام آن را داشته باشد تا از اعمال و کارهای دیگرش ممتاز و مشخص گردد، و باید آن را از دیگر نمازهایش مشخص کنند و آن را معین نماید و قصد فرض بودن را هم بکند تا با نماز سنت (که داوطلبانه صورت میگیرد) فرق داشته و از آن جدا گردد.
البته نیت فرض بودن نماز برای کودک واجب نیست چون نماز او سنت میباشد و به صورت سنت واقع میشود اگر چه در اوقات فریضهها و به نام آنها انجام میگیرد.
3- قیام و بر پای ایستادن در نمازهای فرض و واجب برای کسی که بتواند سر پا بایستد یا آنچه که جای قیام را میگیرد به وقت نتوانستن بر پای ایستادن مانند نشستن یا بر پهلو خوابیدن. چون عمران بن حصین t گفته است: من بیماری (بواسیر) داشتم و درباره نماز گزاردن از پیامبر r پرسیدم، او گفت:
«صَلِّ قائِماً فَإِنْ لَم تَسْتَطِعْ فَقَاعِداً فَإِنْ لَم تَسْتَطِعْ فَعَلی جَنْبٍ».
«ایستاده نمازت را بگذارد، اگر ایستاده نتوانستی نشسته آن را بگزار، اگر نشسته هم نتوانستی بر پهلوی آن را بگزار».
بخاری آن را روایت کرده و نسائی بر آن افزوده است:
«..فَإِنْ لَم تَسْتَطِعْ فَمُسْتَلْقِیاً عَلی ظَهْرِکَ لَا یُکَلِّفُ الله ُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَها».
«اگر بر پهلوی نیز نتوانستی بر پشت خوابیده آن را بخوان، خداوند هیچکس را مکلف نمینماید مگر به قدر وسع و توانش». در قیام و بر پای ایستادن باید راست و درست بایستد و این شرط قیام است. اگر بتواند بر پای بایستد، ولی به علت بیماری پشتش نتواند به رکوع و سجود برود بر او واجب است که این قیام را انجام دهد چون آن را میتواند، و اگر برای قیام به چیزی نیاز داشته باشد تا بر آن تکیه کند لازم است که چنین کند. باید دانست که مراد از ناتوانی از ایستادن امکان و عدم امکان نیست بلکه مراد از نتوانستن، خوف از هلاکت یا افزایش بیماری یا ترس از مشقت و رنج شدید میباشد. امام شافعی فرموده است که: مراد از عجز از قیام آنست که جز با مشقت و طاقت نتواند برپای ایستد.
کسی که نماز را بصورت خوابیده انجام میدهد باید بر پهلوی راست بخوابد، و واجب است روی به قبله باشد. اگر نتوانست باید بر پشت بخوابد به گونه ای که رو به سوی قبله باشد، و اگر نتوانست رکوع و سجود را انجام دهد آنها را با اشاره و ایماء به سوی قبله انجام دهد که اشاره و ایماء کند، با اشاره چشمان این عمل را به جای آورد، چون توانش بیش از این نیست اگر از آن هم عاجز باشد افعال و حرکات نماز را در قلب و به دل انجام دهد. در این حالت اگر نتوانست، آنها را از قلب جاری کند و به دل گوید. و مادام که عقلش ثابت و برجای است نباید به هیچ وجه نماز را ترک کند، وقتی که در چنین حالتی نماز گزارد بعد از بهبودی اعاده آن لازم نیست. امام محمد غزالی به قول پیامبر r استدلال کرده که گفته است:
«إِذا أَمَرْتُکُمْ بِأَمْرٍ فَأتُوْا مِنهُ مَا استَطَعْتُمْ
».
«هرگاه به شما دستوری دادم که کاری انجام دهید، آن را کار را به حد که میتوانید انجام دهید».
و تا وقتی که مرگ فرا میرسد نماز خوانده میشود.
3- تکبیرة الإحرام (الله أکبر گفتن آغازین) چون پیامبر r گفته است:
«مِفْتاحُ الصَّلاةِ الوُضُوءُ وَتَحْریُمها التَّکْبِیْرُ وَتَحْلِیْلُها التَّسْلِیْمُ». (رواه أبوداود وغیره بإسناد صحیح)
«کلید نماز وضو است و با گفتن «الله أکبر» هرچه که غیر از نماز باشد بر آدمی حرام میشود و با سلام دادن آن محرمات بر انسان حلال میشودک».
و چون پیامبر r در حدیث «المسیئ صلاته» (کسی که نمازش را نادرست خواند) گفته است:
«إِذا قُمْتَ إِلَی الصَّلاةِ فَأَسْبِغِ الوُضُوءَ ثُمَّ اسْتَقبِلِ القِبْلَةَ وَکَبِّرْ».
«هرگاه خواستی به نماز بایستی و قصد نمازگزاردن کردی اول وضوی کامل و درست بگیر و سپس روی به قبله بایست و بعد الله أکبر بگوی».
تکبیر یعنی «الله أکبر». چون پیامبر r هرگاه نماز را آغاز میکرد روی به قبله میایستاد و دستان خود را بالا میبرد و میگفت: «الله أکبر». به روایت ابن ماجه و روایت و تصحیح ابن حبان. این برای کسی است که بتواند به زبان عربی آن را بگویید، اما اگر کسی نتوانست و قدرت تعلم آن را هم نداشت ترجمه آن را به زبان خود بگوید، لیکن اگر قدرت تعلم و آموزش داشته باشد بر او واجب است که یاد بگیرد حتی اگر یادگیری آن مستلزم مسافرت به محلی باشد چون این مسافرت وسیله فراگیری و آموزش چیزی است که واجب است، و هرچیزی که وسیله یاد گرفتن امری واجب باشد و یاد گرفتن واجب بدون آن ممکن نباشد آن نیز واجب است.
4- خواندن سوره فاتحه در همه رکعتهای نماز سنت و فرض، چون پیامبر r گفته است:
«لَا صَلاةَ لِمَنْ لَم یَقْرَأْ بِفاتِحَةِ الْکِتابِ». (رواه الشیخان).
(نمازی نیست برای کسی که در آن سوره فاتحه را نخوانده باشد).
و تا فاتحه نخوانی نمازت قبول نیست. و در روایت دیگری آمده است:
«لَا تُجْزِئُ صَلاةٌ لَا یَقْرَأُ الرَّجُلُ فیها بِفاتِحَةِ الْکِتابِ». (رواه الدار قطنی بإسناد صحیح ورواه ابن حبان وابن خزیمة فی صحیحهما).
«نمازی که در آن سوره فاتحه خوانده نشود کفایت نمیکند و موجب سقوط فرض نیست».
قرائت سوره فاتحه برای مرد و زن واجب و فرض است. اما شافعی با سند خود در حدیث: «المسیئ صلاته» روایت کرده است که پیامبر r گفته است:
«فَکَبِّرْ ثُمَّ اقْرَأ بِأُمِّ الْکِتابِ».
«پس الله أکبر (تکبیر) بگو، سپس أم الکتاب (سوره فاتحه) را بخوان».
و در روایت دیگری آمده است:
«مَنْ صَلَّى صَلاةً لَمْ یَقْرَأْ فِیهَا بِأُمِّ الْقُرْآنِ فَهِیَ خِدَاجٌ فَهِیَ خِدَاجٌ غَیْرُ تَمَامٍ، فَقیلَ لَهُ: إِنّما نَکُونُ وَراءَ الإِمامِ فَقالَ: اقْرَأْهَا فِی نَفْسِکَ». (رواه مسلم عن أبی هریره).
«هرکس نماز بخواند و در آن ام الکتاب را نخوانده باشد نمازش ناقص (و فاسد و باطل) و ناتمام است. به وی گفته شد: ما که پشت سر امام هستیم در نماز جماعت چه کار کنیم؟ گفت: در دل خود آن را بخوانید».
باید دانست که «بسم الله الرحمن الرحیم» یک آیه کامل است از سوره فاتحه و اول آنست. به دلیل اینکه پیامبر r سوره فاتحه را هفت آیه شمرد و بسم الله الرحمن الرحیم را جزء آن به حساب آورد. بخاری آن را در صحیح خود آورده است،
«إِذا قَرَأْتُمْ الحَمْدَ فَاقْرَؤُوا بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرِّحیم آنها أُمُّ الکِتابِ وَالسَّبْعُ المَثانی وَبِسْمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحِیْمِ إِحدی آیاتِها» (رواه الدار قطنی).
«و قتیکه الحمد را خواندید همراه آن بسم الله الرحمن الرحیم را هم بخوانید، به خاطر اینکه به حقیقت سوره حمد، «أم القرآن» و «أم الکتاب» و «سبع المثانی» است و بسم الله الرحمن الرحیم یکی از آیات آنست».
به روایت از ام سلمه ک پیامبر r بسم الله الرحمن الرحیم را آیهای از فاتحه به حساب میآورد. ابن خزیمه آن را در صحیح خود آورده است. ابونصر مؤدب گفته است: قاریان کوفه و فقهای مدینه اتفاق داشتند بر اینکه بسم الله الرحمن الرحیم آیهای است از فاتحه. اگر کسی گوید که: در صحیح مسلم به روایت از عایشه ک آمده است که پیامبر r نماز را با تکبیر وقرائت الحمد لله رب العالمین آغاز میکرد، در جواب چه باید گفت؟
در جواب گوئیم: مراد قرائت سورهای است که ملقب است به الحمدلله رب العالمین و بسم الله الرحمن الرحیم هم آیهای از آن است.
اگر گفته شود که: این خلاف ظاهر است، جواب این است که به این جهت چنین میگوئیم تا تعارضی بین دلایل نباشد و به همه ادله عمل شود. باید نمازگزار سوره فاتحه را در حال قیام و حالتی که جای آن مینشیند بخواند و در اینکه قرائت فاتحه واجب است که در حال قیام و حالتی که به جای آن مینشیند خوانده شود، بین امام و مأموم و کسی که به صورت انفرادی نماز میخواند فرقی نیست، خواه در نمازهای سری یا جهری و آشکارا باشد بر همه لازم است که فاتحه را بخوانند.
برای کسی که عاجر باشد از خواندن فاتحه ترجمه آن جایز نیست، چون اعجاز سوره در ترجمه آن محفوظ نمیماند و قرائت سوره فاتحه با تمام حروف و تشدیدهایش واجب میباشد. پس هرکس حرفی را ساقط کند یا حرف مشددی را بدون تشدید بخواند یا حروفی از آن را به حرف دیگر بدل نماید و تغییر دهد قرائت و نمازش درست نیست، اگر به گونه ای در کلمات یا حرکات لحن و تغییر نادرست انجام دهد که معنی را نادرست کند. مثلا حرف کاف در «إیاک» را با حرکت کسره بخواند که اگر به عمد چنین کند قرائت او کافی نیست و نمازش را باطل میشود، و این برای کسی است که قادر به قرائت فاتحه باشد. اما کسی که قرائت فاتحه را نیکو میداند و قادر نیست آن را از حفظ بخواند بر وی لازم است که آن را یاد گرفته و حفظ کند یا از روی مصحف به درستی آن را قرائت کند، و اگر از حفظ کردن و درست خواندن فاتحه عاجز گشت میتواند هفت آیه دیگر از قرآن را بخواند، چون پیامبر r گفت:
«فَإِنْ کانَ مَعَکَ قُرآنٌ فَاقْرَأْ وَإلَّا فَاحْمِدِ الله َ تَعالی وَهَلِّلْهُ وَکَبِّرْهُ». (قال النووی: حسن).
«اگر با تو قرآنی هست (آیات دیگری از قرآن میدانی) آن را بخوان و در غیر آن صورت حمد و تهلیل و تکبیر «الحمد لله لا إله إلا الله والله أکبر» بگوی».
بدین علت شرط کرده است که اگر فاتحه را ندانست هفت آیه دیگر از قرآن را بخواند، زیرا بهترین ذکر بعد از فاتحه آیات دیگر قرآن است به جای آن. و اگر به طور کلی کم و زیاد نتواند قرآن را بخواند به ذکر فوق اکتفا کند. به دلیل حدیث فوق و به دلیل روایت ابن حبان در صحیحش که مردی به حضور پیامبر r آمد و گفت: ای رسول الله من نمیتوانم قرآن را یاد بگیرم، پس چیزی به من یاد بده که به جای قرآن برایم کفایت کند، و پیامبر r به وی گفت: بگو: «سُبْحانَ الله وَالحَمْدُلله وَلَا إِلهَ إِلَّا اللهُ والله أکبَرْ ولَاحَوْلَ ولَاقُوَّةَ إلَّا بِاللهِ العَلِیِّ الْعَظِیْمِ».
«پاک و منزه است الله، هر نوع ستایش از آن او است، و هیچ معبود به حقی نیست جز الله، و از هر چیز بزرگتر است و هیچ کوشش و تلاش و نیروئی مثمر ثمر نیست مگر به اجازه الله که بلند مرتبه و بزرگوار است».
به روایت از ابوسعید خدری آمده است که گفت: مشغول خواندن نماز بودم که پیامبرr مرا صدا زد، من به وی جواب ندادم، سپس (پس از تمام شدن نماز) به حضور او رفتم و گفتم: ای رسول الله من مشغول نماز خواندن بودم و در نماز بودم چه میفرمایی؟ گفت:
«أَلَم یَقُلِ اللهُ: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمۡ لِمَا یُحۡیِیکُمۡۖ﴾ [الأنفال: 24] ثُمَّ قالَ: أَلَا أُعَلَّمُکَ أَعْظَمَ سُورَةٍ فِی الْقُرآنِ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ مِنَ المسجِدِ؟ فَقالَ: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢﴾ هِیَ السَّبع المثانی الذَّی اُوتِیْتُهُ وَالقُرْآنُ العَظِیْم». (أخرجه البخاری وأبوداود).
«مگر خداوند نگفته است: هرگاه خداوند و پیامبرش شما را به سوی چیزی فرا خواندند که حیات واقعی شما در آن است پاسخ دهید و ندای آنان را بپذیرید؟ سپس گفت: آیا نمیخواهی بزرگترین سوره قرآن را به تو یاد دهم پیش از اینکه از مسجد بیرون بروی؟ پس چون اراده کرد که از مسجد بیرون رود گفتم: یا رسول الله تو فرمودی آیا نمیخواهی بزرگترین سوره قرآن را به تو یاد دهم؟ فرمود: الحمدلله رب العالمین که سوره سبع المثانی نام دارد و آن را با قرآن بزرگ به من دادهاند».
و به روایت ابی بن کعب پیامبر r گفت:
«لَأَرْجُوْ أَنْ لَا تَخْرُجَ مِنَ المَسْجِدِ حَتّی تَعَلَّم سُورَةً ما فِی التَّوراةِ وَلَا فی الإنجیلِ وَلا فِی القُرآنِ مِثلُها: اَلسَّبْعُ المَثانِی، فاتِحَةَ الِکتابِ». (أخرجه الحاکم).
«امید است که از مسجد بیرون نروی تا اینکه سورهای را یاد بگیری که نه در تورات و نه در انجیل و نه در قرآن سورهای به فضیلت آن نیست، و آن سورهای است که سبع المثانی میباشد (محتوی هفت آیه و دوبار تکرار شده است) و فاتحة الکتاب نام دارد».
5- رکوع، رکوع یکی از ارکان نماز است و به دلیل قرآن و سنت نبوی واجماع امت اسلامی ثابت شده است چون خداوند میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱرۡکَعُواْ وَٱسۡجُدُواْۤ﴾ [الحج: 77].
«ای کسانی که ایمان آورده اید (در نماز) به رکوع بروید و سجده کنید».
و پیامبر r در حدیث «المسیئ صلاته» (کسی که بد نماز خواند) گفت: «ثُمَّ ارکَع حَتّی تَطمَئِنَّ راکعِاً».
«سپس (بعد از اتمام فاتحه و قرائت در حال قیام) به رکوع برو تا اینکه آرامش و سکون یابی در حال رکوع».
6- طمانینه و آرامش و سکون در رکوع، به دلیل همان حدیث فوق. حداقل رکوع برای کسی که میتواند به رکوع برود آن است که به گونه ای خم شود که کف دستانش به زانو برسد و اگر از آن عاجر شد با چشمانش اشاره کند. و صورت کامل رکوع آنست که نمازگزار به گونه ای خم شود که پشت و گردنش در یک سطح مساوی قرار گیرند و آنها را بکشد و به حالت کشیده نگه دارد و ساقهای پایش به صورت مستقیم بایستد و زانوانش را در کف دستانش بگیرد و انگشتان دشتانش رو به قبله باز باشند که سنت عملی پیامبر r چنین بوده و در آن چنین آمده است و این حالت این کسی است که ایستاده باشد، و اما برای کسی که نشسته به رکوع میرود حداقلش آنست که آنقدر سرش را پایین بیاورد و خمیده شود که سرش در محاذی زانوانش روی زمین قرارگیرد و صورت کامل آنست که آنقدر خمیده شود که پیشانیش در محاذات محل سجده قرار گیرد. حداقل طمانینه وآرامش و سکون آنست که در حال اندامهایش ساکن و آرامش یابد و از حرکت بیفتد و خمیده شدن و برخاستن و بلند شدنش از هم جدا و مشخص باشند. چنانچه به حد رکوع رسید و بلافاصله برخاست و حرکات خمیدن و بلند شدن به هم متصل شود طمانینه صورت گرفته است، چون در حقیقت طمانینه سکون بعد از حرکت باید به اندازه یک «سبحان ربی العظیم». گفتن طول بکشد.
7- برخاستن و راست ایستادن از رکوع، چون پیامبر r به «المسیئُ صلاته» گفت:
«ثُمَّ ارفَعْ حَتَّی تَعْتَدِلَ قائِماً».
«بعد از رکوع و طمانینه برخیز تا اینکه به صورت اعتدال و ایستاده بلند شوی».
اعتدالِ واجب آنست که به حالتی برگردد که پیش از طلوع (در حالت قیام) داشت و نباید از این برخاستن و بلند شدن غیر از اعتدال از رکوع قصد دیگری داشته باشد، پس اگر در حالت رکوع ماری دید و از ترس آن بلند شد آن اعتدال چون به نیت و قصد اعتدال نبوده است معتبر نمیباشد.
8- طمانینه در اعتدال به دلیل همان حدیث «المسیئُ صلاته» و باید به گونه ای در اعتدال بایستد که اندامهایش مانند حالت پیش از رکوع آرامش و سکون یابد.
9- سجود، چون خداوند گفت: (در نماز به رکوع و سجود بروید). و پیامبر r خطاب به «المسیئُ صلاته» گفت:
«ثُمَّ اسْجُدْ حَتّی تَطْمَئِنَّ سَاجِداً».
«پس از اعتدال رکوع به سجده برو تا اینکه در سجده طمانینه و آرامش یابی».
10- طمانینه در سجود به دلیل همان حدیث پیش. و حداقل سجده آنست که آنقدر پیشانی را بر زمین نهد که بتوان آن را سجده نامید، و باید آنقدر پیشانی را روی زمین بنهد و فشار بیاورد که اگر پنبه ای در محل سجده وی باشد فشرده گردد و جای سجده پدیدار گردد، چون پیامبر r گفته است: «إِذا سَجَدْتَّ فَمَکِّنْ جَبْهَتَکَ فِی الأَرْضِ وَلَا تَنْقُرْ نَقْراً». (رواه ابن حبان فی صحیحه)
(هرگاه سجده کردی به درستی پیشانیت را بر زمین بگذار که جا افتد و همچون مرغ بر زمین نوک نزن که سریع پیشانی بر زمین بگذاری و بلند شوی».
پس هر کس بر پیشانی یا بینی یا عمامه یا آستینش سجده کند کفایت نمیکند. در صحیح مسلم آمده است که:
«شَکَوْنَا إِلَى رَسُوْلِ اللهِ r حَرَّ الرَّمْضَاءِ فَلَمْ یُشْکِنَا» وزاد البیهقی: «فِی جِبَاهِنَا، وَأَکُفِّنَا». (وإسناده صحیح).
(ما پیش پیامبر r از شدت گرمی سنگهای محل سجده شکوه کردیم، که اجازه دهد پیشانی روی آنها نگذاریم و او این شکوه را از ما نپذیرفت».
بیقهی بدان افزوده است که «شکایت از شدت گرمی سنگها و اثر آن روی پیشانی و کف دستان کردیم..».
در این که آیا نهادن هر دو کف دستان و زانوان و قدمهای پاها همراه پیشانی بر روی زمین واجب است یا خیر اختلاف است. برخی گفتهاند: نهادن آنها بر زمین همراه پیشانی واجب نیست ولی صحیح آنست که واجب باشد. چون پیامبر r گفت:
«أُمِرْتُ أَنْ أَسْجُدَ عَلی سَبْعَةٍ، عَلَی الجَبْهَةِ وَالیَدَیْنِ وَالرُّکْبَتَیْنِ وَأَطْرافِ القَدَمَیْنِ» (متفق علیه).
«به من دستور داده شده که بر هفت استخوان اندام خود در سجده تکیه کنم: بر پیشانی و هر دو دست و هر دو زانوی پاها و کنارههای قدم پاها».
در دستان، کف دستها و در اطراف قدمهای پا کف انشگتان پا معتبر است که روی زمین نهاده شوند و یک قسمت از آنها روی زمین باشد کفایت میکند. در سجود شرط است که اندامهای پایین تن در حال سجود بلندتر باشد از اندامهای بالای تن، چون براء بن عازب t در سجده، سرین خود و اندامهای پایین تن را بلند کرد و گفت: پیامبر r این چنین سجده میکرد. به روایت ابو داود و نسائی و ابن حبان که آن را صحیح دانسته است. اگر بر پیشانی او زخمی باشد باید زخم را باند پیچی کند و روی باند و پارچه بسته بر پیشانی سجده کند، و این او را کفایت میکند و سجدهاش درست است، چون اگر در حالت عجز و ناتوانی از سجده کردن ایماء و اشاره به جای سجده کافی باشد و اعاده نماز ساقط گردد سجده کردن بر باند و پانسمان پیشانی اولی تر است که قبول باشد. هرگاه کسی از سجده کردن عاجز باشد با سرش اشاره به سجده کند و اگر از آن هم عاجز باشد با اشاره چشم سجده کند. چون پیامبر r گفته است:
«صَلُّوْا کَما رَأَیْتُمُوْنِی أُصَلِّیْ».
«آنگونه نماز بخوانید که میبیند من نماز میگزارم».
11- نشستن بین دو سجده نماز، چون پیامبر r به «المسیئُ صلاته» گفت:
«ثُمَّ ارفَعْ حَتّی تَعْتَدِلَ جالِساً».
«سپس از سجده برخیز و بنشین تا اینکه در این نشستن اعتدال و آرامش و سکون برقرار شود و آنگاه به سجده بعدی برو».
و در روایتی دیگر آمده است:
«حَتِّی تَطْمَئِنَّ جالِساً افْعَل ذلِکَ فِی صَلاتِکَ کُلَّها». (رواه الشیخان).
«تا اینکه در حال جلوس پس از سجده سکون یابی سپس این عمل را در تمام سجدههای نمازت (نمازهایت) انجام بده- در تمام نمازها بین دو سجده این کیفیت را مراعات کن».
و در صحیحین آمده است:
«إِِذا رَفَعَ رَأْسَهُ لَم یَسْجُدْ حَتّی یَسْتَوِیَ جالِسًا».
«پیامبر r هرگاه که سر از سجده (اول) بر میداشت به سجده (دوم) نمیرفت تا اینکه به درستی بنشیند و طمانینه یابد، آنگاه به سجده بعدی میرفت».
12- طمانینه در نشستن و جلوس بین دو سجده به دلیل همان حدیث قبلی.
13 و14و 15 – نشستن برای خواندن تشهد آخر و فرستادن درود و سلام و صلوات بر پیامبر r. هریک از این سه چیز رکن نماز میباشند. مراد از تشهد، تحیات میباشد. به روایت از ابن مسعود t آمده است که پیش از اینکه تشهد بر ما فرض گردد در تشهد میگفتیم: السَّلَامُ عَلَی الله، السَّلامُ عَلی فُلان که پیامبر r گفت: «بگوئید: التَحیات لله. تا آخر حدیث که همه تشهد را در بر میگیرد. (به روایت دارقطنی و بیهقی با سند صحیح). اینکه ابن مسعود t گفت: پیش از آنکه تشهد فرض شود، و اینکه پیامبر r گفت: «قولوا = بگوئید» به صورت امر که برای وجوب است، ظاهر آنست که تشهد اخیر در نماز واجب باشد. و در صحیحین (بخاری و مسلم) نیز امر به خواندن تشهد آمده است، پس هرگاه تشهد واجب باشد و به ثبوت برسد، نشستن برای آن نیز واجب خواهد بود. درباره الفاظی که در تشهد گفته میشود دو روایت صحیح موجود میباشد. روایتی از ابن مسعود t، و روایتی از ابن عباس م. تشهد به روایت ابن مسعودt:
«التَّحِیَّاتُ ِللهِ، وَالصَّلَوَاتُ وَالطَّیِّبَاتُ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاَتُهُ، السَّلاَمُ عَلَیْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِیْنَ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُوْلُهُ».
«همه ستایشها و تمجیدهای پاک سزاوار الله است و ازآن او است، درود بر تو ای پیامبر r و رحمت و برکات خدا بر تو باد، و درود خدا بر ما و بر بندگان شایسته الله، به زبان میگویم و به دل گواهی میدهم که: هیچ معبودی به حق نیست جز الله و همچنین میگویم وگواهی میدهم که: محمد r بنده و فرستاده و رسول الله است».
و اما روایت ابن عباسم: «پیامبر r به ما تشهد میآموخت همانگونه که قرآن را نیز به ما میآموخت و میگفت: «التَّحِیَّاتُ المُبَارَکَاتُ الصَّلَوَاتُ وَالطَّیِّبَاتُ ِللهِ..» بقیه تشهد، مانند قبلی است.
(این تشهد را شافعی و مسلم و ابوداود و نسائی روایت کردهاند).
امام شافعی گفت: احادیث مختلفی درباره الفاظ تشهد روایت شده است که این روایت ابن عباس م به نزد من بهتر و پسندیده تر از دیگر روایتها میباشد، چون کاملترین آنها است. حافظ (ابن حجر) گفت: از شافعی سؤال شد که چرا الفاظ تشهد روایت ابن عباس م را اختیار کردهای؟ گفت: چون آن را گسترده تر یافتم و به صورت صحیح از ابن عباس شنیده شده، و به نزد من جامعتر و الفاظش از دیگر روایتها بیشتر است، من آن را انتخاب کرده ام بدون اینکه بر دیگران سخت بگیرم و دیگران میتوانند هر روایتی را که صحیح باشد انتخاب کنند و کاملترین تشهد آنست که این الفاظ را نیز بر الفاظ قبلی بیفزاید:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیْمَ وَعَلى آلِ إِبْرَاهِیْمَ، إِنَّکَ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ، اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، کَمَا بَارَکْتَ عَلَى إِبْرَاهِیْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیْمَ، إِنَّکَ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ»[1].
و اما وجوب صلوات بر پیامبر r بدین جهت است که در روایت آمده است: از پیامبر r سوال شد هرگاه خواستیم که در نماز بر تو صلوات بفرستیم چگونه صلوات بفرستیم و چه بگوئیم؟ فرمود: بگویید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ». (به روایت شیخین). کسی که از یاد گرفتن الفاظ عربی تشهد عاجر باشد میتواند ترجمه آن را بگوید.
16- سلام دادن اول، چون پیامبر r گفت:
«وَتَحْلِیلُهاَ التَّسْلِیمُ».
«بیرون آمدن از نماز با سلام دادن است». حداقل سلام دادن «السلام علیکم» میباشد. و نووی گفته است که: در احادیث صحیحی آمده است که پیامبر r میگفت: «السلام علیکم».
17- مراعات ترتیب ارکان نماز است به گونه ای که بیان شد. به دلیل وجوب پیروی از پیامبر r برابر خبر، «صَلُّوْا کَما رَأَیتُمُوْنِی أُصَلِّی».
«آنگونه نماز بخوانید که میبینید من نماز میگزارم و از عمل من در نماز پیروی کنید».
و پیامبر r به همان ترتیب که بیان شد، نماز خوانده است. و اما بیرون آمدن و خروج از نماز برابر قول صحیح نیازی به نیت ندارد.
[1]- بار إلها! بر محمد – صلى الله علیه وسلم- و آل محمد درود بفرست همچنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادى، همانا تو ستوده و باعظمت هستى. بار الها! بر محمد و آل محمد برکت نازل فرما همچنان که بر ابراهیم ؛ و آل ابراهیم برکت نازل کردى، همانا تو ستوده و باعظمت هستى.
مطلب کامل و دقیق بود
ممنون از زحماتتون