تیمم
تیمم در لغت عرب به معنی قصد است. «یَمَّمَکَ فُلانٌ بالخیر». یعنی او قصد تو کرد به خیر. شاعر گفت:
تیمَّمتُکم لما فقدتُ أُولی النُّهی
ومن لم یجد ماء تیمم بالتراب
«چون خردمندان نیافتم تیمم و قصد شما کردم. آری هرکس نیابد با خاک تیمم میکند».
تیمم به معنی قصد استعمال شده است. و در اصطلاح شرع تیمم به معنی رساندن خاک پاک به صورت و دستان است با شرایط خاصی که گفته میشود.
دلیل جواز تیمم قرآن و سنت نبوی و اجماع امت است. خداوند گفت:
﴿فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدٗا طَیِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِکُمۡ وَأَیۡدِیکُمۡ﴾ [النساء: 43].
«(هرگاه) آب (برای طهارت) نیافتید با خاک پاک تیمم کنید و (آن را) بر چهره و دستان خودتان بمالید و با آن مسح کنید».
یعنی اگر بیمار شدید و یا در سفر بودید و آب نیافتید تیمم کنید. ابن عباس م چنین گفته است. و پیامبرصلی الله علیه وسلم گفت:
«جُعِلَت لِیَ الأَرْضُ مَسْجِداً وَتُرْبَتُها طَهُوراً». (رواه مسلم).
«همه روی زمین برای من مسجد و جای عبادت میباشد و خاکش پاک و پاک کننده است».
ضابطه جواز تیمم: ضابطه و طریقه جواز تیمم و استفاده از آن، عجز و ناتوانی از استعمال آب است به طور حسی یا شرعی، و این عجز و ناتوانی اسباب و موجباتی دارد، از جمله مسافرت است که برای مسافر چهار حالت وجود دارد:
یقین کند که در پیرامون او آب نیست و در این حال نیازی به جستجو و طلب نمیباشد، چون در این حال جستجو عبث و بیفایده است.
احتمال وجود آب را در پیرامون خود بدهد که در این حال بر وی واجب است که جستجو و طلب کند. چون تیمم، طهارت هنگام ضرورت و ناچاری است و تا زمانی که امکان طهارت با آب باشد این ضرورت و ناچاری نیست.
این که یقین داشته باشد که پیرامون او آب وجود دارد، اگر آب در مسافت و فاصله ای باشد که مسافران برای چراندن چهارپایان یا جمع آوری هیزم در آنجاها پخش میشوند بر او واجب است که آب را جستجو کند و در طلب آن باشد و تیمم جایز نیست. و اگر آب در فاصله ای دور باشد که اگر در طلب و جستجوی آن باشد وقت میگذرد در این صورت تیمم میکند، چون در این صورت فاقد آب است و اگر انتظار کشیدن برای آب با خروج وقت واجب میبود دیگر هیچ وقت تیمم جایز نمیشد.
آب موجود باشد لیکن ازدحام مسافرین بگونه ای باشد که مانع رسیدن او به آب باشد قول راجح آنست که تیمم کند، چون به طور محسوس عاجز است و اعاده نماز هم لازم نیست.
یکی دیگر از اسباب تیمم بیماری است، و بیمار هم سه حالت دارد:
این که با استعمال آب خوف جان یا خوف از دست دادن عضوی یا خوف از دست دادن منفعت یک عضوی داشته باشد، که چنین بیماری تیمم میکند.
بیمار خوف افزایش بیماری و کثرت درد و رنج بیماری یا خوف پدید آمدن عیبی زشت مانند سیاه شدن عضو ظاهری چون صورت و غیر آن را داشته باشد که این نوع بیمار هم تیمم میکند بنابر قول راجح.
بیمار خوف زشت شدن اندک، مانند اثر آبله یا خوف سیاه شدن اندک یا خوف زشت شدن بسیار در غیر اندامهای ظاهری داشته باشد که در این حال برایش تیمم جایز نیست.
بیمار میتواند بر شناخت و تجربه خویش در این که این بیماری مخوف است یا خیر، اگر تجربه داشته و آگاه باشد اعتماد کند. و میتواند به قول طبیب و پزشکان حاذق مسلمان بالغ عادل نیز اعتماد نماید. چون خداوند وضو را واجب کرده است از آن عدول نمیشود مگر به قول کسی که قول او مورد قبول است، و خداوند قول کافر و فاسق را لغو کرده است و قول یکنفر در این مورد اگر چه زن هم باشد قبول است.
شرایط صحّت تیمم
برای صحت تیمم شرایطی هست از جمله:
دخول وقت نماز، چون خداوند میگوید:
﴿إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِۚ وَإِن کُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْۚ وَإِن کُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنکُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدٗا طَیِّبٗا﴾ [المائدة: 6].
«هرگاه (خواستید نمازی بخوانید) و به نماز بایستید چهرههایتان را بشوئید.....با خاک پاک تیمم کنید».
و قیام به نماز و ایستادن برای نماز بعد از دخول وقت خواهد بود. وضو پیش از فرا رسیدن به وقت نماز جایز نیست، چون پیامبرصلی الله علیه وسلم چنین کرده است، و تیمم برای ظاهر آیه بر حال خود میماند که تا وقت نماز فرا نرسیده باشد جایز نیست و چون پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت:
«جُعِلَتْ لِیَ الأَرْضُ مَسْجِداً وَتُرابُها طَهُوْرا أَیْنَما أَدرَکَتْنِی الصَّلاةُ تَیَمَّمَتُ وَصَلَّیَتُ».
(رواه مسلم).
«زمین برای من جای سجده و عبادت قرار داده شده است هرجا باشد، و خاک برای من پاک کننده شده است، هرجا باشم وقت نماز فرا رسد و آب نباشد تیمم میکنم و همانجا نماز میخوانم».
از این حدیث بر میآید که اگر وقت نماز فرا نرسد تیمم واجب نمیشود، و به علاوه تیمم طهارت ضرورت و ناچاری است و پیش از فرا رسیدن وقت نماز ضرورتی بدان نیست.
در جستجوی و طلب آب باشد، چون خداوند فرموده است: اگر آب نیافتید تیمم کنید. خداوند بعد از نیافتن آب دستور تیمم داده است و نیافتن آب پس از طلب و جستجوی آن معلوم میشود. پس کسی که اراده تیمم کردن دارد باید شخصا در طلب آب باشد، و اگر اجازه دهد طلب دیگری هم به جای وی کفایت میکند اگر مورد اطمینان باشد. کیفیت طلب آب بدینگونه است که اول در کاروان خود دنبال آب بگردد چون ممکن است در میان کاروان آب باشد و او نداند.
اگر در میان کاروان آب نیافت و در جای دشت و همواری بود راست و چپ و جلو و عقب خود را برانداز کند، و این در حال و محلی است که سبزه و اجتماع پرندگان باشد. و اگر زمین هموار نباشد بلکه بلندی و پستی داشته و ناچار از جستجو و تفتیش باشد، اگر در جستجوی آب خوف جان یا مال خود داشته باشد این جستجو واجب نیست و تیمم برایش مباح است چون این خوف تیمم را مباح میکند.
واگر خوف جان و مال نداشته باشد باید تا جایی به دنبال آب برود که اگر از یاران و همسفرانش استمداد طلبید صدایش را بشنوند و فریادش بدانان برسد حتی اگر مشغول هم باشند. اگر رفیقانی با وی باشند از آنان سوال میکند: چه کسی آب دارد؟ و بر او واجب است که برای وضو و غسل آب بخرد مگر این که به بهای آب برای هزینه رفت و برگشت سفر نیاز داشته باشد.
و اگر بهای آب از قیمت معمولی و مثل خود در آن حال گران تر ولو اندک باشد به قول راجح بر او واجب نیست آب بخرد.
استعمال آب متعذر و دشوار باشد، مانند کسی که آب را مییابد و نمیتواند از آن استفاده کند، به علت بیماری یا خوف به جای ماندن از همسفرانش که دچار ضرر و زیان میشود یا این که به علت تشنگی بدان آب نیاز دارد یا همسفرانش یا حیوان محترمی در زمان حال یا آینده به علت تشنگی بدان نیاز دارند. اگر مردی بمیرد و آب داشته باشد و رفیقان و همسفرانش تشنه باشند آن آب را مینوشند، و او را به جای غسل تیمم میکنند و بهای آب را جزو میراث او قرار میدهند. کسی که تشنه باشد میتواند آب را به زور و قهر از همسفرش بگیرد اگر او خود بدان آب احتیاج نداشته باشد، ولی باید بهای آبی که بزور از وی گرفته است را بپردازد، لیکن اگر صاحب آب خود بدان احتیاج داشته باشد حلال نیست که آب را به زور از وی گرفت چون صاحب هر چیزی خود بیشتر استحقاق آن را دارد.
خاک تیمم باید پاک بوده و گرد و غباری داشته باشد که بر چهره و دستان بنشیند، چون خداوند میگوید: ﴿فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدٗا طَیِّبٗا﴾. «پس با خاک پاک [و نرم و غباردار] تیمم کنید».
که صعید طیب به معنی خاک پاک است، اگر چه لفظ (صعید) خاک و هر چه روی زمین و راه باشد همه را شامل میشود، ولی پیامبر صلی الله علیه وسلم این مجمل را بیان کرده و گفته است: «تراب و خاک تو را کفایت میکند اگر آب نباشد». و «روی زمین برایم محل سجده و عبادت و خاک زمین برایم پاک کننده قرار داده است».
پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از ذکر زمین، خاک را ذکر کرده است تا اشاره باشد به این که فقط خاک روی زمین برای تیمم و طهارت اختصاص دارد، و اگر طهارت به خاک اختصاص نداشت میفرمود: «زمین برایم محل سجده و پاک کننده قرار داده شده است». چون سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم معنی قرآن را بیان میکند و تفسیر مینماید. و ابن عباس م گفت: مراد از (صعید) آن خاک کشاورزی است که گیاه را میرویاند. و ابن مسعود گفت: خاکی است که غبار داشته باشد. و امام شافعی که در لغت عرب سخن وی حجت است گفت: (صعید) هر خاکی است که غبار داشته باشد.
و شرط خاک غبار آلود آنست که پاک باشد. چون (طیب) در آیه تیمم به معنی پاک است، و (طیب) بر چیزی اطلاق میشود که نفس از آن لذت میبرد و حلال و پاک باشد، و آنچه که با خاک تناسب دارد معنی اخیر یعنی (پاک) بودن میباشد. و این که در حدیث آمده بود که: (خاک آن پاک و پاک کننده است) بر آن دلالت دارد. به علاوه آب نجس برای وضو جایز نیست، پس در مورد بدل و عوض آب هم که خاک است اگر پاک نباشد جایز نیست.
فرایض تیمم
فرایض تیمم چهار چیز است:
نیت تیمم به خاطر حدیث نبوی: «به حقیقت آنچه به کارها اعتبار و جهت میبخشد نیت است». و چگونگی نیت تیمم آنست که نیت و قصد و اراده مباح شدن نماز کند و نیت رفع حدث کفایت نمیکند، چون حدث و بیوضویی او برطرف نمیشود. چون پیامبرصلی الله علیه وسلم به عمرو بن عاص گفت: «چگونه با یارانت نماز خواندی – پیشنمازشان شدی– و حال آنکه تو جنب بودی؟». اگر تیمم رفع حدث میکرد نمیگفت: «و تو جنب بودی». بلکه پیامبر با تیمم نماز را مباح کرد و طلب مباح بودن آن را کرد. پس تیمم کننده چون نیت مباح شدن نماز کند چهار دلالت دارد:
اول این که: نیت مباح شدن فرض و سنت را با هم کند که هر دو را مباح میکند و میتواند سنت را پیش و بعد از فرض ادا کند و در وقت نماز و خارج وقت نیز به انجام سنت مبادرت کند.
دوم این که: نیت مباح شدن نماز فرض کند، در این حالت نماز فرض و نماز سنت پیش از و بعد از فرض برایش مباح است، چون نماز سنت مندرج در نماز فرض است.
سوم این که: تنها نیت مباح شدن نماز سنت کند که بنا به قول راجح در این حالت خواندن نماز فرض برایش مباح نیست، چون نماز سنت تابع نماز فرض است و نماز فرض تابع نماز سنت نمیشود.
چهارم آنست که: تنها نیت مباح شدن نماز کند، و او حکم کسی را دارد که نیت نماز سنت کرده باشد، و حکم حالت سوم را دارد.
و
مسح کردن صورت رخسار و مسح کردن هر دو دست تا آرنج با خاک پاک. چون خدا میفرماید: ﴿فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِکُمۡ وَأَیۡدِیکُم﴾ [المائدة: 6]. «چهره و دستان خود را مسح کنید».
بدیهی است که تیمم بدل و عوض وضو است، پس در تجدید اندامهای وضو حکم آن را دارد، و بیان شد که در وضو شستن دستان تا آرنجها بود پس در تیمم نیز چنین است. و چون پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز عملا دستان را تا آرنجها مسح کرده است. چون به روایت ابن عمر م پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت:
«التَّیَمُّمُ ضَرْبَتَانِ: ضَرْبَةٌ لِلْوَجْهِ، وَضَرْبَةٌ لِلْیَدَیْنِ إِلَى الْمِرْفَقَیْنِ». (رواه الحاکم وأثنی علیه).
«تیمم دوبار دست به خاک زدن است یک بار برای صورت و یک بار برای دستان تا آرنجها».
و به قیاس بر وضو هم باید تا آرنجها باشد چون بدل و عوض آنست. و در قول قدیم شافعی آمده است که مسح کف دستان تنها کفایت میکند، و به سخن پیامبرصلی الله علیه وسلم به عمار استدلال کرده است که گفت: «إنَّمَا یَکْفِیک أَنْ تَقُوْلَ بِیَدَیْک هَکَذَا ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدَیْهِ الْأَرْضَ ضَرْبَةً وَاحِدَةً، ثُمَّ مَسَحَ الشِّمَالَ عَلَى الْیَمِینِ، وَظَاهِرَ کَفَّیْهِ وَوَجْهَهُ». (هو حدیث صحیح رواه الشیخان).
«ترا کفایت میکند که با زدن دستان به خاک چنین بگوئی، سپس دستان خود را یک بار به زمین زد سپس با دست چپ به دست راست و قسمت ظاهری هر دو کف دست و صورتش را مسح کرد».
و امام شافعی گفته است: هرگاه حدیثی صحیح باشد از آن پیروی کنید و آنست مذهب من (چه گفته باشم چه نگفته باشم) و حال آنکه این حدیث صحیح است. نووی گفته است که: این نظر (مسح کف دستان تنها) از نظر دلیل قویتر و به ظاهر سنت صحیح نزدیکتر است.
مراعات ترتیب است که تقدیم مسح صورت بر مسح دستان واجب است. چون تیمم طهارت است در دو عضو، پس شبیه به وضو است و در آوردن انگشتری واجب است، چون خاک و غبار به زیر آن نمیرود به خلاف وضو که در آوردن انگشتری در وضو واجب نیست اگر آب به زیر آن نفوذ کند.
سنتهای تیمم
سنتهای تیمم سه چیز است: تسمیه (بسم الله گفتن) وتقدیم دست راست بر دست چپ در مسح، و موالات و پشت سر هم انجام دادن اعمال تیمم. به علت همان دلایل که در مبحث وضو گذشت، و به قیاس بر وضو. و سنت است که از بالای چهره مسح صورت را آغاز کند، و غبار کف دستان را سبک گیرد، و در اولین دست زدن به خاک، انگشتان دست را باز و جدا از هم نماید، و بعد از مسح هر دو دست بین انگشتان دستها خلال کند و تا مسح تمام نشود دست را از روی اندام مسح برندارد. چون بعضی آن را واجب میدانند که نباید دست بردارد تا تمام نشود.
آنچه که تیمم را باطل میکند
تیمم با سه چیز باطل میشود:
اول: نواقض وضو نواقض تیمم نیز هستند، چون تیمم طهارتی است که نماز را مباح میکند پس همچون وضو با حدث و بیوضویی باطل میشود.
دوم: دیدن آب در غیر وقت نماز، پس هرگاه تیمم کرد و پیش از وارد شدن در نماز آب را دید تیمم او باطل میگردد، چون پیامبرصلی الله علیه وسلم گفت:
«إِنَّ الصَّعِیدَ الطَّیِّبَ طَهُورُ الْـمُسْلِمِ وَإِنْ لَمْ یـَجِدْ الْمَاءَ عَشْرَ سِنِینَ فَإِذَا وَجَدَ الْمَاءَ فَلْیُمِسَّهُ بَشَرَتَهُ». (رواه أحمد والترمذی وصحّحه).
«خاک پاک برای مسلمان پاک کننده محسوب میشود اگر چه ده سال آب نیابد پس هرگاه که آب را یافت با آن خود را بشوید و پوست خود را با آن پاک کند».
اگر آب را دید و برای استعمال آن مانعی وجود داشت، مانند این که تشنگی بدان نیاز داشته باشد یا مانعی برای وصول به آن وجود داشته باشد، مانند وجود حیوان درنده ای در نزد آب یا وجود دشمن در آنجا و موانعی از این قبیل، در این صورت تیمم او باطل نمیشود، چون این چیزها مانع صحت تیمّم و نماز خواندنش نمیگردد، اما چنانچه در اثنای نماز آب را مشاهده کند، نه نمازش باطل میشود و نه تیمم او، چون با شروع نماز مقصود او حاصل شده است. همان گونه که اگر کسی شروع کرد به پرداختن کفاره روزه سپس برده ای مییابد، بر وی لازم نیست که برده را آزاد کند.
سوم که تیمم را باطل میکند: مرتد شدن و خارج شدن از اسلام است، چون ارتداد باطل کننده اعمال عبادتی و ضایع و تباه کننده پاداش است، و تیمم هم عبادت است پس باطل میشود.
مسح بر جبیره (تخته شکسته بندی، باند و پانسمان)
جبیره چیزی است که برای به هم پیوستن استخوان شکسته، بر عضو و اندام شکسته نهاده میشود، مانند چوبهای مخصوص و گچ و نوار مخصوص باند پیچی و پانسمانی که زخم را بدان میبندند و امثال آنها. چنین شخصی گاهی نیازی به گذاشتن جبیره بر اندام بیمار و آسیب دیده ندارد و گاهی نیاز دارد، هرگاه به جبیره نیاز داشت یا میتواند به وقت طهارت آن را بردارد یا نمیتواند، اگر بتواند آن را بردارد واجب است که آن را بردارد و محل آسیب دیده و اندام سالم را بشوید، وإلا اگر محل آسیب دیده در اندامهای وضو باشد باید به جای شستن آن اندام و به عوض آن تیمم کند، یعنی اندام سالم و آسیب دیده هر دو را میشوید و اگر شستن محل آسیب دیده ممکن نباشد فقط محل سالم را میشوید و به جای محل آسیب دیده تیمم میکند.
و اگر نتواند جبیره را بردارد مگر با تحمل ضرر، در آن صورت مکلف به برداشتن آن نیست، لیکن بر وی واجب است که قسمت سالم اندام را بشوید حتی زیر کنارههای جبیره را اگر ممکن باشد سپس با دست خیس و تر شده با آب بر جبیره دست میکشد و مسح میکند و آنگاه بر آن تیمم میکند. چون در حدیث جابر آمده است که مردی مورد اصابت سنگی قرار گرفت که سر او را شکست، سپس او محتلم شد و از یاران خود سوال کرد آیا من میتوانم به جای غسل تیمم کنم و رخصت تیمم دارم؟ گفتند: ما برای تو چنین رخصتی را نمییابیم در حالیکه آب در دسترس تو هست و تو بر آن قادر هستی، آن شخص غسل کرد و مُرد، چون ما نزد پیامبرصلی الله علیه وسلم رسیدیم به وی خبر داده شده بود که گفت:
«قَتَلُوهُ قَتَلَهُمُ اللهُ، أَلَّا سَأَلوا إِذا لَم یَعْلَمُوا فَأِنَّما شِفاءُ العَیی السُّؤالُ إِنَّما کان َیَکفیهِ أَن یَتَمَمَّمَ وَیَعْصِبَ أَو یَعْصِرَ عَلی جُرْحِهِ ثُمَّ یَمْسَحَ عَلَیهِ وَیَغْسِلَ سائِرَ جَسَدِهِ». (رواه أبوداود و ابن ماجه والدار قطنی)
«او را کشتند خدا آنان را بکشد چرا وقتی که نمیدانستند سوال نکردند و نپرسیدند؟ به حقیقت درمان نادانی پرسیدن است، برای آن شخص سرشکسته کافی بود که تیمم کند و سرش را باند پیچی نماید و زخمش را محکم بندد سپس روی باند و جبیره مسح کند و باقی اندامهای سالمش را بشوید».
اگر صاحب جبیره جنب باشد او مختار و مخیر است بین این که اول غسل کند سپس تیمم، یا اول تیمم کند سپس غسل. و اگر جنب نباشد و حدث اصغر و بیوضویی داشته باشد نباید از عضوی به عضو دیگر برود تا این که طهارت عضو اولی بوسیله تیمم تمام شود، چون در وضو مراعات ترتیب واجب است. و اگر تمام اندامهای چهارگانه وضویش زخمی باشد، در این صورت یک تیمم برای همه آنها کفایت میکند چون با سقوط غسل اندامها ترتیب هم ساقط شده است. سپس باید به این نکته توجه میشود که پیش از گذاشتن جبیره باید محل آن پاک باشد، چون طهارت حدث اصغر و حدث اکبر ازاله و برطرف کردن ناپاکی است همان گونه که قبلا بیان شد هرگاه بدون پاک کردن محل آسیب جبیره نهاده باشد بعد از بهبودی و شفا باید نماز را قضا کند. و این وقتی است که به گذاشتن جبیره نیاز باشد، هرگاه نیازی به گذاشتن جبیره نباشد ولی از خیس شدن محل زخم ترس داشته باشد که ضرری ایجاد گردد به قدر امکان محل سالم را میشوید و بر او واجب است که تیمم کند و در آن هنگام مسح محل بیماری و جراحت واجب نیست.
تیمم برای هر نماز فریضهای واجب است
قبلا مراتب نیت در تیمم را بیان کردیم و اینک دلایل آن را بیان میکنیم، قبلا دانستیم که با یک تیمم تنها یک نماز فریضه گزارده میشود و بهترین دلیل بر این ادعا، آیه وضو و تیمم است:
﴿إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِۚ وَإِن کُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْۚ وَإِن کُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنکُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَیَمَّمُواْ﴾ [المائدة: 6].
«هرگاه (اراده نماز خواندن کردید).....تا آخر آیه».
می بینیم که این آیه وضو و تیمم را برای هر نمازی واجب کرده است، و در آغاز اسلام چنین بود که میبایست برای هر نمازی وضو گرفت. سپس وضو از این ترتیب خارج شد چون پیامبرصلی الله علیه وسلم عملا با یک وضو بیش از یک نماز خواند:
«فَإِنَّهُ صَلَّی یَومَ الفَتحِ خَمسَ صَلَواتٍ بِوُضُوءٍ واحِدٍ» (حدیث صحیح رواه ابن عمر).
«او در روز فتح مکه پنج نماز فرض را با یک وضو به جای آورد».
پس تیمم به مقتضای آیه بر حال خود ماند. و ابن عباس م گفت:
«مِنَ السُّنَّةِ أَن لا یُصَلِّیَ بِالتِّیَمَّم إِلاَّ مَکتُوبَةً واحِدةً».
«سنت بر این بوده که جز یک نماز فریضه با یک تیمم خوانده نشود».
صحابی وقتی گفت: سنت چنین است، مقصود سنت و طریقه ای است که پیامبرصلی الله علیه وسلم بر آن بوده است. و به روایت بیهقی از ابن عمر م آمده است که او گفت:
«یَتَیَمَّمُ لِکُلِّ صَلاةٍ وَإِن لَمْ یُحْدِثْ». «باید برای هر نمازی شخص تیمم کند اگر چه بیوضویی و حدث برایش پیش نیامده باشد».
و با یک تیمم شخص میتواند هر اندازه که دلش بخواهد نمازهای سنت بخواند چون همه نمازهای سنت در حکم یک نماز هستند، به دلیل این که اگر برای یک رکعت تکبیرة التحریم گفت، میتواند تا یکصد رکعت آن را ادامه دهد و برعکس نیز، و چون تکلیف تیمم برای هر نماز سنت، آن چنان مشقت و رنج دارد که ممکن است به ترک نماز سنت بیانجامد و شریعت در آن تخفیف قایل شده است. برای اینکه کسی که میتواند نماز سنت را ایستاده بخواند میتواند آن را نشسته نیز بخواند و میتواند سواره و به غیر جهت قبله هم در سفر بخواند تا نماز سنت فراوان باشد و شخص در ادای آن خسته و بریده نشود و آنها را ترک نکند. اگر جُنُب و یا بیوضو آبی یافت که کفایت او را نمیکرد بر او واجب است که آن را استعمال کند و برای باقی و به جای آن تیمم کند، چون آنچه که مقدور و ممکن است به سبب آنچه که مقدور و ممکن نیست، ساقط نمیشود.
و همچنین اگر کسی ناپاکیهائی داشت و آن قدر آب یافت که میتوانست بعضی از آنها را بدان بشوید بر او واجب است که آن قسمتها را با آب بشوید. اگر کسی بیوضو یا جنب بود و بر بدن او نجاست و ناپاکی بود و مقداری آب داشت که تنها برای یکی از آنها کفایت میکرد اول باید نجاست و ناپاکی را بشوید و برای وضو یا جنابت بدلی هست که تیمم است. اگر کسی نه آب یافت و نه خاک برای احترام وقت، نمازش را میخواند و بعد آن را اعاده میکند.
والحمدلله رب العالمین