استنجاء (رهایی از نجاست و آلودگی)
تعریف طهارت: طهارت در لغت به معنی نظافت و پاکیزگی است، میگوئی: طَهَّرتُ الثَّوبَ یعنی آن را نظافت و پاکیزه کردم، و در اصطلاح شرع و فقه به معنی رفع حدث[1] و ازاله نجس و ناپاکی است.
مُطّهر و پاک کننده از نظر شرع اسلام چهار چیزند: آب، خاک، دباغت و سرکه شدن، که آب برای طهارت و پاکی از حدث و نداشتن وضو و رفع جنابت و آلودگی است، و خاک برای تیمم و آلودگی سگ و خوک است، و دباغت برای پاکی و زدودگی پوست مردار، و سرکه شدن برای پاکسازی میو شراب است.
آبهائی که تطهیر و پاکسازی با آنها جایز است
آبهائی که برای طهارت و پاکیزگی به کار میروند و پاکسازی بدانها جایز است هفت نوع هستند:
1- آب آسمان، چون خداوند میفرماید:
﴿وَیُنَزِّلُ عَلَیۡکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ لِّیُطَهِّرَکُم بِهِ﴾ [الأنفال: 11].
«(خداوند) از آسمان آبی برای شما فرو میفرستد تا با آن شما را پاک سازد».
2- آب دریا: چون پیامبر r وقتی که درباره آب دریا از وی سوال شد گفت:
«هُوَ الطَّهُورُ مَاؤُهُ، الـْحِلُّ مَیْتَتُهُ». (رواه الشیخان والترمذی وابن حبان).
«آب دریا پاک و پاک کننده، و مردار آن حلال است».
(شیخین و ترمذی و ابن حبان آن را روایت کردهاند).
3- آب چاه: چون در حدیث سهل آمده است: گفتند: ای رسول الله! آیا شما به آب چاه «بضاعه» وضو میگیری در حالیکه آبِ استعمال شده مردم و زنان قاعده و کسانی که جنابت دارند در آن است؟! پیامبر r گفت:
«الـْمَاءُ طَهُورٌ لَا یُنَجِّسُهُ شَیْءٌ». (أخرجه الترمذی وصحّحه وأحمد).
«آب پاکیزه و پاک کننده است چیزی آن را آلوده نمیکند».
(ترمذی و احمد آن را تخریج کرده، و احمد به صحّت آن رأی داده است).
4 – و 5 – آب رودخانه و چشمه و همچنین آب برف و تگرگ، چون به روایت از ابوهریره t آمده است: هر وقت پیامبر r در نماز تکبیرة الإحرام را میگفت پیش از قرائت فاتحه اندکی سکوت میکرد، گفتم: ای رسول الله در مدت سکوت بین تکبیر و قرائت فاتحه چه میگوئی؟ گفت:
«أَقُولُ: اللَّهُمَّ بَاعِدْ بَیْنِیْ وَبَیْنَ خَطَایَایَ کَمَا بَاعَدْتَّ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، اللَّهُمَّ نَقِّنِیْ مِنْ خَطَایَایَ کَمَا یُنَقَّى الثَّوْبُ الأَبْیَضُ مِنَ الدَّنَسِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْنِیْ مِنْ خَطَایَایَ بِالثَّلْجِ وَالْـمـَاِء وَالْبَرَدِ». (رواه الشیخان).
می گویم: «خداوندا به اندازه فاصله بین مشرق و مغرب مرا از گناهانم دور ساز، خداوندا آن چنان که لباس سفید از چرک و آلودگی شسته و پاکیزه میشود، مرا از گناهانم پاکیزه گردان. خداوندا مرا از گناهانم بشوی با آب برف و باران و تگرگ». (شخین آن را روایت کردهاند).
آبها به پنج قسم تقسیم میشوند:
1- آب مطلق: آبی است که ذاتا پاک است و پاک کننده نیز میباشد و برطرف کننده حدث[2] و زداینده آلودگی و نجاست است، و استعمال آن مکروه و ناپسند نیست، و آن را به آن جهت مطلق نامیدهاند چون هرگاه به طور مطلق و بدون قید آب گفته شود مراد آب خالص است.
2- آب آفتاب زده: پاک و پاک کننده چیزهای دیگر است و برطرف کننده حدث و زداینده نجاست و آلودگی است، لیکن استعمال و به کار بردن آن ناپسند است چون طبق روایت شافعی از عمر بن خطاب t استعمال این نوع آب احتمال پدید آوردن یک نوع بیماری پوستی موسوم به «برص» دارد.)دار قطنی آن را با اسناد صحیح از وی روایت کرده(. و به دو شرط استعمال آن را ناپسند دانسته است:
الف– این آب در ظروف ساخته شده از مس و آهن و سرب آفتاب زده شده باشد، چون هرگاه حرارت آفتاب در این نوع فلزات تاثیر بگذارد از آنها بوی بدی پدید میآید و چربشی بر روی آب قرار میگیرد که احتمال تولید پیسی از آن میرود.
ب– این آفتاب زدگی در مناطق حارّه و گرمای شدید صورت میگیرد.
3- آب مستعمل: آبی که برای رفع حدث یا شستن نجاست به کار رفته و تغییر نکرده و وزن آن زیاد نشده باشد. چون پیامبر r گفت:
«خَلَقَ اللهُ الماءَ طَهُوراً لَا یُنَجِّسُهُ شَیْءٌ إِلَّا مَا غَیَّرَ طَعْمَهُ أَوْ رِیحَهُ». (رواه ابن ماجه).
«خداوند آب را پاک و پاک کننده آفرید هیچ چیزی آن را آلوده نمیکند مگر چیزی که مزه یا بوی آن را تغییر دهد».
و در روایت ابن ماجه آمده است: «أَو لَونَهُ» «مگر چیزی که رنگ آن را تغییر دهد و دگرگون کند».
این آب پاک است اما در اینکه پاک کننده نیز میباشد، اختلاف وجود دارد. مذهب شافعی بر آنست که این نوع آب پاک کننده نیست چون یاران پیامبر r با این که بسیار به دین اعتنا کرده و اهمیت دادهاند آن را جمع نمیکردند تا به وسیله آن وضو بگیرند، و اگر این کار روا بود حتما آن را انجام میدادند.
برخی از علما گفتهاند: حقیقت اینست که تنها استعمال و به کار بردن، آب را از پاک کنندگی خارج نمیسازد مگر این که در اثر این استعمال بو، رنگ یا مزه آن تغییر یافته باشد. و دیده شده است که یاران پیامبر r نزدیک بود با هم به نزاع و جنگ برخیزند بر سر آبی که از وضوی پیامبر r میچکید، گاه آن را میگرفتند و به آن تبرک میجستند و این تبرک را با شستن برخی از اندامهای وضو با آن آب انجام میدادند، و گاهی به غیر آن. بنابر این آب مستعمل و به کار رفته هم پاک و هم پاک کننده است برابر عمل به اصل که طهارت است، و برابر دلایل بر این که آب پاک و پاک کننده است.
4- آبی که چیزهای پاک با آن مخلوط شده و تغییر کرده باشد: این نوع آب خود پاک است، و اگر تغییر آن به گونه ای باشد که مانع اطلاق اسم آب بر آن گردد و از چیزی که با آن مخلوط شده نیز بینیاز باشد پاک کننده نیست.
ولی اگر تغییر یا مخلوط شدن با چیزی باشد که آب از آن بینیاز نیست مانند گِل و لای و خزه و واجبی و زرنیخ و امثال آنها که در سرچشمه آب و یا محل مرور آن قرار گرفته و با آن مخلوط میشود، و همچنین آبی که به سبب راکد شدن تغییر کرده باشد در موقع عسر و حرج و به دلیل ماندن اسم آب بر آن پاک و پاک کننده است. مقصود از تغییر کردن، دگرگونی حسّی یا معنوی است، مانند تغییر به سبب چیزی که در صفات موافق آب باشد، مثل گُلابی که بوی آن تمام شده باشد و ما آن را آب بودار فرض میکنیم.
اگر آب با نمک تغییر یافته باشد چنانکه نمک معدنی باشد از آن سلب طهوریت و پاک کنندگی میکند، و اگر نمک معدنی نباشد چون اصل آن آب است از آن سلب پاک کنندگی نمیکند و همچنان پاک کننده است.
5- آبی که نجاست و آلودگی در آن حّل شده است، که به دو قسم تقسیم میگردد: آب اندک و آب فراوان.
آب اندک با تماس و برخورد با نجاست نجس و آلوده میگردد خواه تغییر کرده یا تغییر نکرده باشد به دلیل مفهوم سخن پیامبر r
«إذَا بَلَغَ الـْمَاءُ قُلَّتَیْنِ لَمْ یَحْمِلْ الْـخَبَثَ». (رواه أحمد وابن حبان فی صحیحه والدار قطنی والبیهقی والحاکم).
«هرگاه آب به مقدار قلّتین[3] رسید نجس نمیشود و آلودگی را در خود نگه نمیدارد».
مفهوم این حدیث بر این دلالت دارد اگر آب کمتر از دو قلّه باشد با برخورد با نجاست و آلودگی، آلوده و نجس میشود. و اما آب فراوان که دو قلّه یا بیشتر است با تماس و برخورد با نجاست و آلودگی نجس نمیشود مگر این که در اثر تماس با نجاست تغییر کرده باشد چون پیامبر r گفت: «خَلَقَ اللهُ الماءَ طَهُوراً ».
«خداوند آب را پاک و پاک کننده آفریده است».
مقصود از دو قلّه، دو قلّه مرسوم و معمول در «هجر» است، چون پیامبر r گفت: «إِذا بَلَغَ الماءُ قُلَتَّینِ بِقِلالِ هَجَرٍ لَم یُنَجِّسهُ شَیْءٌ».
«هرگاه آب به مقدار دو قلّه «هجر» رسید هیچ چیزی آن را نجس و آلوده نمیکند».
امام شافعی مقدار دو قلّه هجر را به صورت تقریبی پنج مشک تخمین زده است.
جماعتی از جمله: رویانی و غزالی و بیضاوی این رأی را انتخاب کردهاند که آب اندک هم مانند آب فراوان مادام که تغییر نکرده باشد، با تماس با نجاست نجس نمیشود، و این قول و نظر از حیث دلیل قوی است چون حدیثِ «خداوند آب را پاک و پاک کننده آفریده» از نظر منطوق بر مطلق آب اندک و بسیار دلالت دارد، و این نوع دلالت بردلالت مفهوم برتری دارد.
در تغییر یافتن آب بین تغییر اندک و بسیار فرقی نیست، خواه تغییر مزه یا رنگ یا بوی باشد، و خواه نجاستی که با آب برخورده و تماس یافته با آن مخلوط شده یا مجاور آن باشد، و خواه آب از نجاست بینیاز باشد یا نباشد چون تغییری که بوسیله نجاست حاصل شده باشد دشوار و سخت است، به خلاف تغییر با چیزهای پاک که بین این حالتها فرق است. و اگر در آب فراوان چیزی افتد که نجس و در صفات با آب موافق باشد، مانند ادراری که بوی آن رفته است همان گونه که قبلا نیز به آن اشاره شد پاک و پاک کننده است.
و اما مایعات غیر از آب هرگاه با نجس و آلوده تماس یافت نجس میشود خواه اندک یا بسیار باشد، و تغییر یافته یا نیافته باشد، و فرق بین آب و دیگر مایعات این است که حفظ مایعات دیگر از تماس با چیزهای نجس و آلوده سخت و دشوار نیست، به خلاف آب که حفظ آن سخت است.
[1]- حدث یعنی دانستن حالتی که مانع نماز خواندن و چیزهائی میشود که بعدا مطرح خواهد شد و با خروج چیزی و بادی از پیش و پس و جنابت و چیزهائی که در نواقض وضو مطرح میشود حادث میگردد. مترجم
[2]- حدث بمعنی بیوضوئی است که حدث اکبر جنابت است. مترجم
[3]- معادل 384 کیلوگرم و مکعبی که هر طرف آن 75 سانتی متر باشد.